بابا دیگه خیلی ایوالله ! دست محمد حسینو گرفته بودم داشتم رد میشدم که جلومو گرفت کلی معذرت خواهی کرد و حلالیت طلبید. بعدشم به محمد حسین یه بستنی داد و به منم به هدیه داد :)
یه شخص دیگهای هم بود که رفتار ناشایستی داشت و دلخوری بینمون پیش اومده بود یه وقتی جلومو گرفت و عذر خواهی کرد و گفت : من ۸ سال اسیر بودم و جانباز اعصاب و روان هستم و روزی ۸ تا قرص میخورم و الان که ماه رمضونه نمیتونم داروهامو کامل بخورم . دلیل اون برخوردم این بود ...